loading...
none
anonymous بازدید : 55 دوشنبه 22 دی 1399 نظرات (0)

به نقل از پایگاه خبری رندباز؛ سیاست‌های  واتساپ درباره حریم خصوصی، دلیلی است برای دانلود میلیونی تلگرام و سایر اپلیکیشن‌های پیام رسان، از جمله سیگنال. براساس بیانیه‌ای از سوی واتساپ کاربران موظف‌اند تا  تا تاریخ 8 فوریه سال 2021 (20 بهمن 99)با قوانین و سیاست‌های جدید این برنامه موافقت نمایند، در غیر این صورت قادر به ادامه استفاده از اپلیکیشن واتساپ نمی‌باشند.موضوعی که نگرانی کاربران را برانگیخته است، این است که هفته گذشته واتساپ عملا فاش کردن اطلاعات شخصی کاربران به فیسبوک را اعلام نموده و به نوعی آن‌ها را مجبور به موافقت با این قوانین کرده است.

 

 واتساپ در سال 2014 به ارزش 12 میلیارد دلار به شرکت فیسبوک فروخته شد و به عنوان محبوب‌ترین اپلیکیشن پیام رسان در 180 کشور مورد استفاده قرار گرفت. دو سال بعد از آن، این اپلیکیشن سیاست جدیدی را پیش گرفت.

 

کاربران بسیاری در شبکه‌های اجتماعی مختلف از جمله توییتر به شدت به این بیانیه واتساپ مبنی بر در دسترس قرار دادن داده‌های شخصی کاربران برای فیسبوک، واکنش نشان داده و به فاش شدن اطلاعات شخصی خود نظیر حساب کاربری، داده‌ها و اطلاعات مالی، جزئیات گوشی، نام پروفایل و آدرس‌های IP اعتراض نموده‌اند و به نظرمی‌رسد حرف واتساپ مبنی بر منتشر نشدن محتوای چت‌ها تاثیری در کاهش خشم آن‌ها نداشته است.

 

ممکن است با خود بگویید که قصد فیسبوک از جمع آوری این اطلاعات از کاربران چیست و چه سودی از این داده‌ها نصیبش می‌شود؟

 

به گزارش از Privacy International، سازمانی که در زمینه حقوق دیجیتال فعالیت می‌کند، فیسبوک به احتمال زیاد به دنبال دسترسی به شماره‌های موبایل کاربران است تا بتواند از آن‌ در راستای اهداف تبلیغاتی خود بهره ببرد. نیام سوئینی، مدیر واحد سیاست‌گذاریِ  واتساپ، چند اهداف این برنامه جدید را بهبود نحوه‌ ارتباط کسب‌وکارها با مشتریان خود در معرفی می‌کند.

در این روزها سخن از سایر اپلیکیشن پیام رسان به میان آورده می‌شود که از میان آن می‌توان به اپلیکیشن مورد تایید ایلان ماسک، مدیر شرکت تسلا و اسپیس ایکس، اشاره کرد. ایلان ماسک که به عنوان ثروتمندترین فرد جهان شناخته می‌شود، در پستی در توئیتر به سادگی و در طی یک جمله نوشت: "از سیگنال استفاده کنید". سیگنال یک اپلیکیشن پیام رسان است که امنیت بسیار بیشتری را نسبت به واتس آپ برای کاربران خود فراهم می‌نماید و هیچ‌گونه وابستگی به فیسبوک ندارد. سیستم رمزنگاری سرتاسری (End-to-End Encryption)، چت‌های خصوصی، گروهی، تماس صوتی و ویدئویی از قابلیت‌های هستند که سیگنال به کاربران خود ارائه می‌دهد. از همه مهم‌تر افراد مجبور به پرداخت هزینه برای استفاده از این اپلیکیشن نمی‌باشند و به طور رایگان در پلی استور و اپ استور در دسترس همگان قرار گرفته است.

راه‌اندازی و استفاده از سیگنال بسیار راحت بوده و کاربران می‌توانند از آن بر روی گوشی‌های هوشمند اندرویدی و iOS و همچنین سیستم عامل ویندوز و مک استفاده کنند.

 

زمانی که اپلیکیشن تلگرام از دسترس کاربران ایرانی خارج شد، درصدی از کاربران تلگرام به سمت استفاده از واتساپ رفته و از آن برای مکالمه‌های روزانه و یا فرستادن پیام‌های فوری استفاده نمودند، با این حال بسیاری از کسب‌وکارها همچنان از کانال‌های تلگرامی برای فروش محصولات، تبلیغات و اطلاع‌رسانی بهره می‌برند و این اپلیکیشن هنوز محبوبیت خود را بین کاربران ایرانی حفظ کرده است. اپلیکیشن واتساپ با حدود دو میلیارد کاربر در سراسر جهان، اکنون سیاستی را پیش گرفته است که ظاهرا به مذاق بسیاری از کاربران خوش نیامده و محبوبیت این اپلیکیشن را نه تنها در ایران، بلکه در سراسر دنیا کاهش داده است. واتساپ در اعلامیه‌ای خبر از انتقال و تحویل داده‌های کاربران به فیسبوک داده و به نوعی حریم خصوصی کاربران را زیر پا گذاشته است.

 

 

 

 

 

 

 

 



anonymous بازدید : 217 شنبه 20 دی 1399 نظرات (0)

به نقل از پایگاه خبری رندباز؛ هواوی قصد دارد سیستم عامل هارمونی را بر روی 100 میلیون دستگاه نصب کند و در همین راستا با 40 شرکت تولیدکننده بزرگ همکاری نموده است. پیش‌تر در سپتامبر سال 2020، مدیرعامل هواوی در یک کنفرانس آنلاین در دسترس قرار گرفتن نسخه‌ بتا کیت توسعه‌ی نرم‌افزار Harmony OS 2.0 را برای برخی دستگاه‌های هوشمند چینی مانند ساعت، تلویزیون و برخی از محصولات مربوط به صنعت خودروسازی به طور رسمی اعلام نمود.

 

در تاریخ 30 دسامبر 2020، رویدادی به نام Developer Day که به معنای روز توسعه دهنده می‌باشد در کشور چین برگزار شد. در این رویداد، مدیرعامل شرکت هواوی از پیشرفتی که شرکت در انتشار سیستم عامل هارمونی داشته است خبر داد: هواوی سعی دارد تا با انتشار جدیدترین نسخه Harmony OS سیستم عامل اندروید را از میدان خارج کند.

 

در 16 دسامبر 2020، هارمونی برای شرکای صنعتی هواوی مانند گوشی‌های Mate 30، P40 و تبلت Matepad نصب گردید؛ سپس در آغاز سال 2021 هواوی به گفته خود عمل کرده و انتشار سیستم عامل هارمونی بر روی 100 میلیون گوشی هوشمند و رقابت کردن با اندروید را تایید کرد. در فرآیند آزمایشات انجام شده، توسعه دهندگان زیادی نسخه آزمایشی هارمونی را تایید کردند و همکاری خود را با هواوی آغاز نمودند. به گفته این شرکت چینی، در حال حاضر 1800 توسعه دهنده با شرکت همکاری می‌کنند و هواوی قصد دارد تا تعداد توسعه دهندگان خود را بیشتر نموده و زمینه رقابت با گوگل را فراهم سازد.

 

 

 

 

در همان کنفرانس، به نصب سیستم عامل هارمونی بر روی گوشی‌های هوشمند تا اواخر سال 2020 نیز اشاره‌ای صورت گرفت؛ بنابراین شرکت هواوی نسخه آزمایشی این سیستم عامل را بر روی گوشی‌های هوشمند مختلف آزمایش نموده و از جوانب بسیاری مورد ارزیابی قرار داده است تا بتواند ایده خود را در سال جدید عملی سازد.

 

تحریم‌هایی که از سمت ایالات متحده آمریکا بر روی محصولات چینی اعمال شده‌اند، تاثیری بر تلاش‌های هواوی نداشته و این شرکت تاکنون اهداف بسیاری را به ثمر رسانده است. هرچند که گوشی‌های هوشمند اهداف اصلی سیستم عامل هارمونی می‌باشند، اما هواوی با یادآوری قدرت بالای هارمونی، به کاربرد گسترده آن برای دستگاه‌هایی با ابعاد بزرگ‌تر مانند تلویزیون و خودرو اشاره می‌کند.

 

 

با این حال، تلاش‌های شرکت هواوی به منتشر کردن سیستم عامل هارمونی برای گوشی‌های موبایل و سایر دستگاه‌های هوشمند چینی ختم نمی‌گردد؛ این شرکت قصد دارد تا هارمونی را به یک سیستم عامل بین المللی تبدیل نموده و حضور اندروید را در میدان رقابت کم‌رنگ کند. به همین منظور، در حال حاضر قراردادهای متعددی را با برندهای شناخته شده چینی که در حوزه فناوری فعالیت می‌کنند، امضا کرده است. علاوه بر آن، هواوی همکاری خود را با بیش از 120 شرکت تولیدکننده‌ی لوازم خانگی و همچنین 20 شرکتی که در زمینه تولید قطعات سخت‌افزاری فعال هستند آغاز کرده است تا در سال 2021، جهان شاهد روی کار آمدن محصولات متعدد و متنوعی با سیستم عامل هارمونی باشد.

 


 

anonymous بازدید : 63 چهارشنبه 17 دی 1399 نظرات (0)

 

ما قصد داریم تا در بلاگ های مختلف براتون از گوشه و کنارهای جنگی بگیم که برای چه کسایی که تجربه اش کردند و چه کسایی که فقط ازش خوندن و شنیدن، هنوز مثل یک کابوس باور نکردنی جلوه می کنه. خیلی خلاصه بهتون بگم ، فرض کنید دارید با دوستاتون مونوپولی بازی می کنید ، وسط بازی هرکی مدام تیز بازی در بیاره و جر بزنه ، ولی به جایی برسه که همه صبرشون سر برسه و از روی لجبازی یا عصبانیت و هر چیزی ، تمام شرط های دوستی قبل بازی رو فراموش کنن ، بزنن زیر میز و یهو با هم گلاویز شن ! همین اندازه واقعاً پیش بینی نشده !


یکی از سناریوهایی که حتماً  پیشنهاد می شه در مجموعه ی اتاق فرار های اسکیپ کیوب بازی کنید و باید با تعداد بالا ( حداقل ۶ نفر ) تجربه اش کنید ، سناریوی BEHIND THE BARS  هست.موضوع کلی این سناریو فرار از زندانه ، و خیلی دلهره آور و بعضی جاها ترسناک حتی طراحی شده، اما ماهیت اصلیش از اونجایی شکل می گیره که شما در یک زندان نازی در برلین زندانی هستید. پس قطعاً آنچه سناریو در طراحی فضا، دکور ، داستان و معماها ازش تبعیت داره ، موضوعیت جنگ جهانی دومه.


خوب اجازه بدید قبل از هر چیز تاریخی که به عنوان دوره ی جنگ جهانی دوم در تاریخ ثبت شده رو قید کنیم. آنچه ثبت شده اول سپتامبر ۱۹۳۹ تا ۲ سپتامبر ۱۹۴۵ است یعنی ۹ شهریور ۱۳۱۸ تا ۱۱ شهریور ۱۳۲۴. توی تاریخ شمسی جنگ جهانی حتی یک روز طولانی تر جلوه می کنه و مدت جنگ رو جای ۶ سال و ۱ روز ، ۶ سال و دو روز نشون می ده. ولی اگر کسی ازتون پرسید جنگ جهانی چقدر بطول انجامید تیز بازی در نیارید و همون ۶ سال و ۱ روز رو جواب بدین. بگذریم ، خیلی رو تاریخ شمسیش حساس نشید که تو همون تاریخ های میلادی ای که بهتون گفتم هم کلی جای بحث هست.

همونطور  که براتون مثال زدم ، اگر اون بازی مونوپلی رو مدنظر قرار بدید ، شما می تونید شروعش رو از بلند شدن میز و ریختن مهره ها در نظر بگیرید. یا می تونید از وقتی نشستید پای میز برای بازی درنظر بگیرید یا مثلاً از اولین کری خوندن هایی که تو بازی یا قبل بازی پیش اومده یا حتی از اولین جرزنی هایی که تو بازی رخ داده در نظر بگیرید. در واقعیت هم برای در نظر گرفتن تاریخ شروع جنگ جهانی دوم، همین اندازه و با همین منطق ها، نظرها و تاریخ های متفاوتی وجود داره.

اول سپتامبر ۱۹۳۹ که خوب تاریخ شروع حمله ی آلمان به لهستانه. زمانی که هشدار بریتانیا به آلمان نادیده گرفته شد و نهایتاً در تاریخ ۳ سپتامبر کشورهای بریتانیا، فرانسه، استرالیا و نیوزیلند رسماً با آلمان اعلام جنگ کردند و پس از گذشت چند روز اتحادیه ی آفریقای جنوبی در ۶ام و کانادا در ۱۰ سپتامبر به جمع کشورهای نام برده اضافه شدند.

 

برخی اما ایتالیا و حمله ی ایتالیا به اتیوپی در ۳ اکتبر ۱۹۳۵ رو آغازگر جنگ جهانی دوم می دونن و دسته ی سوم هم

جنگ دوم ژاپن و چین در تاریخ ۷ ژوئیه ۱۹۳۷ و یا حتی عقب تر از اون حمله ی ژاپن به منچوری در ۱۹ سپتامبر ۱۹۳۱ رو شروع جنگ جهانی دوم میدونن.

بیشتر مثل اینکه برمیگرده به اینکه شما بخواید چه کشوری رو از متحدین بیش از بقیه مقصر جلوه بدید. ما راستش نظرمون به گروه سوم نزدیکتره و اون رو صرفا تاریخ شروع جنگ جهانی دوم نمیدونیم که معتقدیم پایان این جنگ جهانی هم به نحوی همین روز رقم خورده.

شاید جنگ های ژاپن و چین از محوریت جنگ جهانی دوم نبود ، اما با شروع جنگ در اقیانوس آرام به بخشی از جنگ جهانی دوم پیوست و شاید در واقع این متحد آلمان، کشور ژاپن بود که موجب شد تا کشور آمریکا بی طرفی خود را کنار بگذارد یا حتی زودتر از آنچه مدنظر داشت کنار بگذارد و وارد عمل شود و شمارش معکوس شکست آلمان نازی کلید بخوره. جدا از اینکه ژاپن اون سالها با ژاپنی که امروز می شناسید خیلیییی فاصله داشته و اصلاً این اندازه گوگولی و معصوم نبوده و از قضا توهم امپراتوری جهان رو در سر داشته ، اما اولین و نزدیکترین هدفی که در سر داشت به زانو در آوردن و سلطه بر چینی ها بود. آنچه روز بروز ژاپن رو خشمگین تر از پیش می کرد ، حمایت مالی ای بود که کشورهای آمریکا ، بریتانیا و شوروی به عنوان سه ابرقدرت از چین داشتند. آمریکا در این بین از سال ۱۹۳۹  معاهدات تجاری خود با ژاپن رو قطع کرد و کمی بعد از ژوئیه ۱۹۴۰، فروش سوخت به این کشور رو هم تحریم کرد و این محدودیت ها فشار زیادی به اقتصاد ژاپن وارد کرد. در سال ۱۹۴۰ در واقع علی رقم حمله های پراکنده ای که ژاپن به چین داشت ،‌ سرانجام این نبردها به بن بست رسیده بود و ژاپن می بایست استراتژی جدیدی پیش رو می گرفت. بنابراین تصمیم گرفت تا با اشغال شمال هندوچین ، علاوه بر قطع کردن خطوط ارتباطی چین و تضعیف حریفش ، برای حمله به مستعمرات اروپایی ها هم در موقعیت بهتر و استراتژیک تری قرار بگیره . و همین حرکت موج دوم تحریم های آمریکا علیه ژاپن رو به همراه داشت. فروش آهن، فولاد و قطعات مکانیکی بلافاصله تحریم شد ! اما هرچه آلمان در اروپا بیشتر پیشروی می کرد ، ژاپن هم بیشتر برای فشار به اروپایی ها در جنوب شرق آسیا تشویق می شد، تا جایی که دولت هلند حاضر شد تا از هند شرقی هلند مقداری نفت به ژاپن بفروشد. اما این مذاکرات در باقی موارد و منابع دیگر نتیجه نداشت و ژاپن که گفتیم روحیه اش با آنچه ازش در دنیای امروزی مطلع هستید خیلی متفاوت بود ، زیر بار نرفت و برای فشار آوردن به هلند و بریتانیا به جنوب هندوچین حمله ور شد. در پاسخ به این تهدید این مرتبه ایالات متحده آمریکا ، بریتانیا و تمامی کشورهای اروپایی تمامی سرمایه های ژاپن رو توقیف کردند و تحریم همه جانبه ی نفتی علیه ژاپن رو آغاز کردند. اگر نگیم ژاپن اون موقع شبیه ایران امروز بوده ، حداقل می تونیم بگیم برخورد دنیا با ژاپن اون روزها گویا خیلی شبیه به برخورد امروز همون کشورها با ایران امروزیه. این طور نیست ؟

اولین اشتباه ژاپن در حق متحد خودش همین جا رقم میخوره ، که مجبور میشه برنامه ی تهاجمیش علیه شرق دور شوروی رو که برای بهره برداری از وضعیت جنگی در غرب برنامه ریزی شده بود به واسطه ی همین تحریم ها کنار بگذاره. علی رغم اینکه آلمان نازی در حال تدارک حمله به شوروی بود و نیروهای زیادی رو در مرز با شوروی مستقر کرده بود ،  معاهده ی عدم تعرض شوروی و ژاپن در آوریل ۱۹۴۱ بین دو کشور امضا می شه. اگر گیم برد ریسک رو بازی کرده باشید حتماً متوجه میشید که آلمان نازی حتماً چقدر این وسط حرص خورده و به خودش پیچیده ! در واقع انقدر ژاپن خیال شوروی رو راحت می کنه که در تاریخ ۵ دسامبر ۱۹۴۱ که نیروهای نازی به حومه ی مسکو رسیده بودند ، با جابجایی نیروهای تازه نفس شوروی از مرز با ژاپن به جناح دیگر، شوروی  با یک ضد حمله ی سنگین موفق به عقب راندن ۱۰۰ تا ۲۰۰ کیلومتری تمامی نیروهای آلمانی از تمامی جبهه ها می شه.

در این بین اما ژاپن پیاپی درگیر مذاکرات با آمریکا بود تا شاید بتونه هم فضای سیاسی رو بهبود ببخشه و هم جنگ با چین  رو به سرانجامی که دوست داره برسونه. اما ایالات متحده ی آمریکا مدام سر باز میزد و در همین بازه ی زمانی ، بصورت مخفیانه با دو کشور بریتانیا و هلند در طرح دفاع مشترکی در صورت تهاجم ژاپن به متصرفات هر یک از ۳ کشور شرکت داشت که در نهایت با تقویت نیروهای آمریکایی در فیلیپین ، به ژاپن اخطار داد آمریکا در مقابل هرگونه تهاجم به کشورهای همسایه واکنش نشان خواهد داد.

ژاپن که هیچ راهی در پیشبرد مذاکرات متصور نبود ، در تنگنای تحریم ها ،‌ گزینه ی فرار به جلو رو مدنظر قرارداد و در عین تدارک خود برای حمله ، آخرین پیشنهاد خود را در تاریخ ۲۰ نوامبر ۱۹۴۱ به طرف آمریکایی خود ارائه داد. به موجب این پیشنهاد ژاپن ضمانت می کرد به ازای قطع کمک های ایالات متحده به چین و همچنین اتمام تحریم نفت و دیگر تحریم ها ، نیروهای خود رو از جنوب هندوچین خارج کرده و دیگر به جنوب شرق آسیا ، مستعمرات اروپایی ها و آمریکا ، حمله نکند. پاسخ طرف آمریکایی ۶ روز بعد داده شد ؛ تخلیه ی چین و عقد پیمان عدم تخاصم با کشورهای غربی، بدون هیچ شرطی. این برای ژاپن معنیش خیلی واضح بود ، یا از تمام اهداف و برنامه هاشون در چین دست بکشن و یا منابع مورد نیازشون در مستعمرات هلند رو به زور تصاحب کنن. برای ژاپنی ها حالت اول غیر ممکن بود و از طرفی تحریم نفتی ، به خودی خود یک اعلان جنگ بود !

ژاپنی‌ها برنامه داشتن تا با تصرف سریع مستعمرات اروپایی در جنوب شرق آسیا یک خط دفاعی که تا میانه اقیانوس آرام ادامه داشت رو ایجاد کنند چراکه پس از آن ژاپنی‌ها می‌توانستند منابع مورد نیاز خودشون رو از جنوب شرقی آسیا استخراج کنند و در عین حال به راحتی در برابر نیروهای متفقین که در اقیانوس آرام پراکنده بودند دفاع کنند و در ادامه برای جلوگیری از دخالات آمریکا ، ناوگان اقیانوس آرام ایالات متحده رو نابود و اونها رو از فیلیپین بیرون برونن. پس دومین و بزرگترین اشتباه ژاپن در تاریخ ۷ دسامبر (۸ دسامبر به وقت آسیا ) ۱۹۴۱ با شروع جنگ اقیانوس آرام و  حمله به نیروهای بریتانیایی و آمریکایی در پرل هاربر، فیلیپین، مالایا، تایلند و هنگ کنگ آغاز شد !

حمله ای که منجر شد از طرفی ایالات متحده ، بریتانیا ، چین، استرالیا و چند کشور دیگر به طور رسمی با ژاپن اعلان جنگ کنن و از طرف دیگه ، آلمان نازی و دیگر کشورهای محور ( متحدین ) با آمریکا اعلان جنگ کنن !

 

بگذارید یک بار خیلی خلاصه بهتون بگیم دقیقا ژاپن چه اشتباهاتی کرد. و چرا این اشتباه ها به کل منجر به تغییر مسیر جنگ جهانی دوم و شکست آلمان نازی منجر شد.

آدولف هیتلر بعد از تصرف فرانسه میدونست تنها راه اینکه بریتانیا کوتاه بیاد و تسلیم شه اینه که بدونه یا دو ابرقدرت دیگه ، یعنی شوروی و آمریکا وارد جنگ نمی شن و یا اگر هم ورود کنن، در طرف دیگر جنگ پرچمدار خواهند بود. و می دونست شکست پیشین آلمان در جنگ جهانی قبلی ، یکی از دلایل بارزش جنگ در دو بازوی شرقی و غربی با اروپا و روسیه و تحلیل نیروی نظامی کشورش بوده است. به همین جهت در همان ابتدا پیش از حمله به لهستان با توافق پنهانی که در تقسیم لهستان به دو بخش شرقی و غربی بین خود و شوروی کسب کرده بود، در تاریخ ۲۳ اوت ۱۹۳۹ با شوروی پیمان عدم تعرض امضا کرد. حتی در نوامبر ۱۹۴۰ مذاکراتی بین شوروی و آلمان نازی جهت پیوستن شوروی به پیمان سه جانبه شکل گرفته بود و شوروی هم استقبال کرده بود. اما به دلیل امتیازاتی که شوروی از فنلاند ، بلغارستان ،  ترکیه و ژاپن در نظر داشت و  از نظر آدولف هیتلر زیاده خواهی تلقی می شد ، روابط سیاسی و همکاری اقتصادی دو کشور تیره و تار شد و این دقیقاً زمانی بود که شوروی به ژاپن و معاهده ی عدم تعرض بین دو کشور روی آورد.

این از اولین ابرقدرت که چراغ سبز رو ژاپن در واقع در آوریل ۱۹۴۱ روشن کرد و بریتانیا نهایتاً در کمتر از دو ماه ، در ژوئیه ی همان سال با دشمن دیرینه ی خود، شوروی، اتحاد نظامی بریتانیا و شوروی علیه آلمان را شکل داد.

 

دومین ابر قدرت رو هم که رسماً ژاپن پا روی دمش گذاشت و بی جهت و خارج از برنامه ، وقتی ازش توقع می رفت به شرق دور شوروی حمله ور شه، برعکس به موقعیت نیروهای آمریکایی هجوم برد و ایالات متحده رو رسماً وارد این جنگ کرد !

 

آدم یه متحد مثل ژاپن داشته باشه ، می تونه خیالش راحت باشه که در واقع احتیاجی به دشمن نداره. و به همین جهت جدا از هر آنچه مورخین در تاریخ آغاز و پایان جنگ جهانی دوم  مطرح می کنند، ما اینجا معتقدیم که جنگ جهانی دوم از همون روز جنگ دوم چین و ژاپن در ۷ ژوئیه ی ۱۹۳۷ شروع شد و راستش همونجا تموم شد !!! ژآپن یک تنه تکلیف کل جنگ رو روشن کرد . دستش درد نکنه. یعنی واضحتر بگیم ، اون بازی مونوپولی که زدید زیر میز و دعوا و درگیری شد رو یادتونه ؟ شما از همون موقع که زنگ زدید به هوشنگ و هوشنگ رو برای بازی دعوت کردید ! همه چی همونجا شروع شده و همونجا تموم شده !

 

ما حتماً براتون در بلاگ های بعدی بیشتر از گوشه و کنار جنگ جهانی دوم خواهیم گفت و امیدواریم که شما هم از خوندن این مطالب لذت ببرید.

پس فراموش نکنید، اگر به این دوره ی تاریک از تاریخ بشریت علاقه دارید و دنبال هیجان و اتاق فرار دلهره آور یا حتی ترسناک هستید، حتما اتاق فرار BEHIND THE BARS  از مجموعه اتاق های فرار اسکیپ کیوب رو تجربه کنید. برای اونایی که اطلاعات بیشتری از جنگ جهانی دوم دارن، کلی ایستر اگ تو این بازیمون داریم.



منبع: مجموعه اتاق فرار های اسکیپ کیوب 



anonymous بازدید : 68 سه شنبه 16 دی 1399 نظرات (0)

 

تاریخچه پیانو


قبل از پیانو هم نیز سازهای زهی بسیاری وجود داشتند و همین‌ها بودند که  منجر به توسعه‌ی ساز‌هایی شدند که ما امروزه می‌شناسیم. تلاش آدمها برای ساخت سازهایی که با ارتعاش روی سیم‌هایشان تولید صدا کند، به ماقبل تاریخ بازمی‌گردد. در دوران باستان برای نواختن، سیم‌ها را بر روی کمان، جعبه و یا کدو نصب می‌کردند تا به صدای تولید شده قدرت ببخشند!

اما داستان پیانویی که ما امروزه می‌شناسیمش در سال 1907 در پادوای ایتالیا آغاز شد، در مغازه‌ی هارپسیکورد که متعلق به بارتولومئو کریستوفوری دی فرانچسکو(1731-1655) بود. هارپسیکورد، که می‌توان آن را پیانوی اولیه نیز خواند، نسخه‌ای بسیار محدود از لحاظ قابلیت تنظیم شدن  در هنگام نواختن بود.

اولین رونمایی‌ها از پیانو‌ی ساخته شده توسط کریستوفوردی در 1709، با نام پیانو فورته یا فورته پیانو و در نهایت تنها با نام پیانو شناخته‌ شد. نسخه‌ی اولیه‌ی پیانو‌ی کریستو فوردی در حال حاضر در موزه‌ی هنر متروپولیتانو در نیویورک نگهداری می‌شود.

بسیاری پیانو را مادر ساز‌ها می‌دانند، چرا که قادر به تولید محدوده‌ای گسترده از اصوات است. به طور معمول پیانو هفت اکتاو دارد و فرکانس‌هایی درمحدوده‌ی 20 تا 5000 هرتز را تولید می‌کند.

در این مقاله نگاهی داریم به ساختار و خاستگاه این ساز. 

 

 

ساختار پیانو

 

 

کلیدها:

پیانو 88 کلید سیاه و سفید دارد که 52تای آن سفید و در گام C می‌باشند. 36 کلید سیاه کوچک نیز بالای کلید‌های سفید جای گرفته‌اند.

 

چکش‌ها :

چکش‌ها به واسطه‌ی مجموعه‌ای از اهرم‌های ظریف به کلید‌ها متصل‌ هستند. مجموعه‌ی اهرم‌ها و چکش‌ها را "عملگر" می‌گویند. این مجموعه، وظیفه شتاب دادن برخورد چکش‌ها  به سیم‌ها را دارد.

 

 

انواع پیانو

 

 

 پیانو‌های دیواری

پیانو دیواری را در اروپا  پیانینو می‌گویند. همچنین پیانو آپرایت نیز نام دیگر این ساز است. پیانینو نسبت به گرند پیانو کم حجم‌تر و ارزان‌تر است. سیم‌ها در آن عمودی قرار‌گرفته و چکش‌ها از جلو به سیم‌ها ضربه وارد می‌کنند.

 پیانو رویال

گرند پیانو یا رویال پیانو، نوعی از پیانو است که در آن سیم‌ها به صورت افقی قرار‌گرفته‌اند و چکش‌ها از زیر به سیم‌ها ضربه وارد می‌کنند. از این نوع پیانو بیشتر در کنسرت‌ها و ارکسترهای بزرگ استفاده می‌شود.

 

پیانو اسپینت

کوتاه‌ترین و ارزان‌ترین نوع پیانو‌های دیواری، پیانو‌های اسپینت هستند. ارتفاع این پیانو از 90 تا 100 سانتی‌متر است. جعبه صدا در این پیانو کوچک بوده و سیستم انتقال نیرو در آن به ساده‌ترین شکل ممکن ساخته شده است.

 

پیانو کنسول

این پیانو ارتفاعی درحدود 100 تا 110 سانتی‌متر دارد. بدنه این ساز بسیار محکم و بادوام است و برای تمرین و آموزش به‌ کار می‌رود.

 

پیانو دیجیتال

برخلاف پیانو‌های مکانیکی یا آکوستیک که از سیستم چکش و سیم بهره‌ می‌برند، این نوع پیانوها از تکنولوژی‌های دیجیتال برای تولید اصوات استفاده می‌کنند. صدای این پیانو با الگوبرداری از صدای پیانو آکوستیک ساخته شده‌ است.

 

 

anonymous بازدید : 75 سه شنبه 16 دی 1399 نظرات (0)

 

سوژه ای که برای این هفته انتخاب کردیم ، یک سرقته ! یک سرقت هنری و راستش نه فقط یک سرقت که باید گفت مشهورترین سرقت هنری در طول تاریخ ! درسته ! سرقت مونالیزا از موزه ی لوور فرانسه.


امروز میخوایم در راستای سناریوی جدیدمون ، اتاق فرار OCEAN’S SIX  در مجموعه اسکیپ کیوب ، که در رابطه با سرقت یک الماس از یک کلکسیونر ایتالیایی است و با ایده گرفتن از سری فیلم های OCEAN’S ELEVEN  ساخته شده بنویسیم.

قبل از هر چیز اجازه بدید از این تابلو براتون بگیم.


این تابلو همونطور که میدونید توسط لئوناردو داوینچی نقاشی شده و شاید اسماً این نقاشی ۴ سال زمان برده، اما در واقعیت داوینچی کماکان اعتقادی به پایان کارش نداشته و در آخرین سال زندگیش ۱۵۱۹ کماکان مشغول اصلاح و یا تکمیل این اثر هنریش بوده.


در سال ۱۵۰۳ یک از اشراف زاده های فلورانس در ایتالیا به نام فرانسیسکو بارتولومئو به داوینچی سفارش نقاشی همسر سوم خودش رو ،‌ به نام لیزا آنتونیو ماریا می ده. بعد از ۴ سال آنچه در ظاهر نقاشی پایان یافته ی مونالیزاست رو به فرانسیسکو نشون می ده و جالبیش اینجاست که کار رو اما به اون نمی فروشه ! اگر ایران بود حتماً قضیه ناموسی می شد و همونجا طرف دخل داوینچی رو میاورد. اما به هر جهت داوینچی فلورانس رو ترک میکنه و نقاشی رو با خودش به فرانسه می بره.


در رابطه با اینکه واقعاً چرا نقاشی رو تحویل فرانسیسکو نمیده نظرهای مختلفی وجود داره ،‌اینکه واقعاً داوینچی معتقد بوده هنوز کارش روی نقاشی تموم نشده و خوب اتفاقاً همونطور که گفتیم در سال ۱۵۱۹ باز روی اون کار می کنه. یا اینکه به نحوی یا عاشق مونالیزا بوده و یا حداقل عاشق آنچه از مونالیزا خلق کرده بوده شده. به هر حال در نهایت این تابلو توسط خود داوینچی در سال ۱۵۱۶ به پادشاه وقت فرانسه فروخته میشه. و بعد ها خیلی تو فرانسه ازین شهر به اون شهر جابجا می شه تا اینکه نهایتاً موزه ی لوور پاریس رو به عنوان خانه ی خودش انتخاب میکنه. آنچه این نقاشی مونالیزا رو از دیگر اثرهای داوینچی متمایز می کنه ، به جهت تکنیک فوق العاده ی سایه روشن نیست که داوینچی در شاهکارش استفاده کرده، اما باور کنید، آنچه شما از این تابلو می دونید و اون رو به عنوان مشهورترین اثر هنری دنیا  می شناسید ، هیییچ ربطی به داوینچی و یا هنر داوینچی نداره ! قیمت تابلو هم همینطور ! این همه کارهای دیگه ی هنری در همان دوره ی رنسانس وجود داره که تا همین ۱۰۰ سال پیش بمراتب از مونالیزا گرونتر و با ارزشتر بودن. پس داستان چیه ؟ ما اینجاییم که همین رو براتون بازگو کنیم.

 

در سال ۱۹۱۱ ، در یک روز دوشنبه، ۲۱ آگوست ، موزه ی لوور با یک فاجعه روبرو می شه ! تابلوی مونالیزا یا در زبان فرانسوی لا ژکوند ( لبخند ژکوند ) سر جای خودش نیست ! همین کافیه تا غرور ملی یک کشور به اسم فرانسه زیر سؤال بره و تماما دنیا اون رو به عنوان بهترین سوژه ی روز روزنامه و رسانه ها انتخاب کنن ! بله ! شهرت این تابلو به همین سرقت بر می گرده و بس ! هر چه بیشتر این پرونده به طول انجامید ، به شهرت این اثر هم افزوده شد. همین ! درست مثل اونچه حالا در هنر روز دنیا و موزه ها خط مشی و الگو قرار گرفته شده و ارزش هنر رو نه خود هنر که داستانش و هرچه رسانه ای شدن داستانش تعیین می کنه. مثال بارزش اثر دختر با بالون از آثار بنکسی که در سال ۲۰۱۸ برای رسانه ای شدن هرچه بیشتر اثر، توسط خود هنرمند در جلوی چشم حضار ریش ریش می شه و نابود می شه ! البته یک کپی از کار بوده. بگذریم ! ما اینجا نیستیم که صنعت هنر رو بازبینی کنیم و نقد کنیم و صرفاً قصد داریم تا این داستان رو برای شما بازگو کنیم.

 

روزهای دوشنبه ، موزه ی لوور مثل تمام موزه های دیگه برای عموم تعطیل بوده. هرچند اگر تعطیل هم نبود ابداً فکر نکنید که مثل حالا سالانه بیش از ده میلیون بازدید کننده داشته. اون موقع موزه ها به مراتب خلوت تر بودن و به همین جهت از سیستم های امنیتی و نیروهای محافظ خیلی چیپ و غیرحرفه ای برخوردار بودن. طوری که اصولاً نیروهای محافظش رو افراد مستمری بگیر و یا بازنشسته ها تشکیل می دادن و اصولاً بهترین شغل برای چرت زدن بوده. به هر حال اولین بار در ساعت ۸:۳۵ صبح ، مدیر تعمیرات آقای پیکه متوجه میشه که تابلو سر جای خودش نیست. واکنشش چیه ؟ هیچی ... به مسیر خودش ادامه میده. پیش خودش تصور می کنه حتماً برای عکاسی به استودیو برده شده. اما کسی که پیگیر عدم حضور این تابلو می شه ، آقای لوئی برود ، نقاش برجسته ی اون روزها بوده که شهرتش به خاطر کپی از روی کارهای مطرح  و برجسته برای توریست ها بوده و از قضا در اون بازه مشغول کپی از روی نقاشی مونالیزا بوده. این آقا که در عدم حضور تابلو کارش پیش نمی رفته ، پیگیر میشه و وقتی نگهبان خواب آلو به زور لوئی به استودیو عکاسی می ره ، تازه دوزاری دوستان می افته که اوه اوه ! چه گلی کاشتن!

از اونجایی که روحیه ی خوب و ریلکسی داشتن ، باز خوشبینانه تصور می کنن که شاید کار هنوز داخل موزه باشه ، پس مشغول گشتن در موزه میشن تا اینکه در راه پله ی بخش خدمات، با قاب و شیشه ی خالی اثر روبرو میشن ! دیگه میتونستن مطمئن باشن که خواب نمیبینن و باید مسئولین بالارتبه تر و پلیس رو در جریان قرار بدن.

دولت و پلیس فرانسه برای این پرونده ، کارآگاه لوئی لوپن رو انتخاب می کنه. مشهورترین کارآگاه نه فقط کشور که جهان ، که به نحوی برای خودش شرلوک هولمز اون دوره بوده. آقای هلمز با وارد عمل شدن هر چند بیش از ۲۴ ساعت دیر به محل سرقت می رسه ، با این حال خیلی زود اسناد و مدارک خوبی رو بدست میاره. اول اینکه با بازپرسی از کارکنان موزه به زمان تقریبی سرقت پی میبره. زمان سرقت چیزی بین ۷:۳۰ تا ۸:۳۵ صبحگاه بوده ، زمانی که برای اولین بار، همان آقای پیکه متوجه عدم حضور تابلو میشه. از طرفی با آنچه یکی از کارکنان بخش تاسیسات مطرح می کنه، همان روز صبح ، فردی رو روی پله های کنار در خروجی، نزدیک به همان جایی که قاب خالی تابلو پیدا شده بوده، با دستگیره ی شکسته ی در می بینه. اما چون در قفل بوده حساسیتی نشون نمی ده و میگذره ! یعنی انقدر نیروها بیخیال بودن ! آنچه در مرحله ی بعد کارآگاه لوپن سراغش میره ، قاب و شیشه ی خالی تابلو بوده. در اون روزگار پزشک قانونی تازه به دست آور اثر انگشت رسیده بود و از اونجایی که لوپن کارآگاه بروزی بوده ، خیلی سریع بر روی قاب به دنبال اثر انگشت می گرده . چرا که این موضوع هنوز رسانه ای نشده بود و هنوز استفاده از دستکش در بین سارقین جا نیوفتاده بود. اتفاقاً خیلی ساده اثر انگشتی روی شیشه پیدا میشه! این یعنی آقای لوپن تا یک قدمی دستگیری مجرم پیشرفته بوده ! در بانک اطلاعاتی پلیس فرانسه ، هفتصد و پنجاه هزار مورد اثر انگشت وجود داشت و در اون روز تنها راه، بازبینی دستی و تک تک موارد بود. آنچه کار رو سخت تر می کرد، این بود که برعکس اثر انگشت روی اسلحه و دیگر آلت های قتاله ، نمی شد گفت اثر انگشتی که روی شیشه رویت شده، دقیقا می تونه مربوط به کدام انگشت باشه و ازین رو هر یک از هفتصد و پنجاه هزار مورد، می بایست برای هر انگشت جداگانه و هر یک ده مرتبه بازبینی و بررسی می شدند ! این می تونست روند پرونده رو خیلی خیلی کند کنه و با توجه به اینکه آبروی فرانسه در میون بود، اصلاً به تنهایی گزینه ی مناسبی نبود. پس لوپن می بایست سعی می کرد به گروه محدودتری برای بررسی اثرهای انگشت می رسید.

آنچه لوپن رو تشویق به محدود کردن این تعداد میکرد، نحوه ی برش دقیق و بی خطایی بود که در قاب خالی و برای جداسازی تابلو انجام شده بود. این ثابت می کرد فرد سارق فردی مسلط و احتمالاً از گروه سارقین ماهر بین المللی آثار هنری باشه. در این بین لوپن یک آزمایش ایده آل رو هم در محل جرم جام داد، تابلویی مشابه رو به ۴ قلاب جایگاه تابلوی مونالیزا آویزون میکنه و از همکاران پلیسش میخواد که تابلو رو از دیوار بردارن. این کار با حضور دو نفر، بیش از ۵ دقیقه زمان میبره ! اما همین کار مشابه رو از یکی از نیروی خود موزه میخواد که انجام بده و تابلو در کسری از ثانیه از دیوار جدا میشه. پس یک دسته ی جدید به گزینه های لوپن اضافه میشه ! نیروهای حال حاضر و یا هر که در گذشته با این موزه همکاری داشته و می تونسته این قلق رو بلد باشه.

در مرحله ی اول از ۲۵۶ کارمند موزه اثر انگشت گرفته می شه و بررسی صورت می گیره. نتیجه کماکان منفیه. گروه دوم گروهیست که با موزه جداگانه ، یا در گذشته همکاری داشته. یکی از این موارد ، کارگاه گوبیر بود که برای موزه قاب با شیشه های محافظ می ساخت. پس از ۵ نیروی این کارگاه خواسته می شه تا برای بازپرسی و گرفتن اثر انگشت به پلیس مراجعه کنن. تمامی اعضای کارگاه پیروی می کنن غیر از یک نفر. وینچنزو پروجیا. این واکنش مشکوک باعث می شه تا کارآگاه لوپن بدون فوت وقت به بررسی سوابق این فرد بپردازه. وینچنزو یک کارگر مهاجر ایتالیاییست که بدون تحصیلات و فقیره و از قضا سابقه ی کیفری هم دو مورد داره. آخریش چاقو کشیدن روی یک روسپی بوده که بخاطرش ۸ روز زندانی هم شده. نتیجه ای که کارآگاه لوپن می گیره اما منفیه ! از دید او این سرقت ابداً وجهه ی مادی نداشته و سارق از دید لوپن می بایست فردی پیشاپیش ثروتمند ، با فرهنگ و از طبقه ی بالای جامعه باشه و نه یک مهاجر بی سواد و بدبخت و کارگری دونپایه.

به هر جهت به خاطر اینکه این پرونده بزرگتر از این حرفهاست و لوپن باید به دولتت فرانسه هم پاسخگو باشه ، نه خودش که یک کارآگاه دونپایه و درخور مضنونش، و برای بازپرسی از وینچنزو به محل سکونتش می فرسته.

کارآگاه وارد یک اتاق با ۱۲ متر مربع مساحت می شه. یک تخت، یک میز و دو صندلی. وینچنزو با حداقل داشته اش، از او پذیرایی می کنه، به سؤالات پیش پا افتاده ی او جوابهای پیش پا افتاده تر می ده ، کارآگاه منزل که چه عرض می شه کرد ، اون دخمه رو یک بازرسی کلی و ساده می کنه و همونطور که ازش انتظار می رفته دست خالی به نزد لوپن بر می گرده.

حالا دو هفته از ماجرا می گذره. افتخار فرانسه خدشه دار شده و کماکان بزرگترین کارآگاه روز دنیا پاسخی برای اینکه چه کسی و چگونه این سرقت رو مرتکب شده نداره. مصاحبه نکردن لوپن با روزنامه ها ، خود بیشتر باعث می شد تا روزنامه ها و رسانه ها از خلاقیت و تخیل خودشون بهره ببرن و این داستان سرقت رو مدام جذابتر ، پیچیده تر و مهیجتر جلوه بدن. و نهایتاً ازونجایی که برداشت می شد مسئولین دولتی و پلیس دستشون به جایی نمی رسه ،‌روزنامه ها خودشون وارد عمل شدن و برای پیدا کردن این اثر هنری جایزه تعریف کردن. جایزه ای به ارزش پنجاه  هزار فرانک! چیزی بیش از یک میلیون پوند امروز !

این جوایز و تیتر روزنامه ها بودن که روز به روز به ارزش این تابلو و منالیزا می افزودن ! برای اینکه باور کنید این تابلو تا قبل از این واقعه این چنین ارزشی نداشت و این اندازه شناخته شده نبود، می شه به تیتر و عکس روزنامه ی واشینگتن پست اشاره کرد که درش از تصویر دیگری به اشتباه به جای منالیزا استفاده شده بود ! فکر کنید ! کسی امروز ندونه منالیزا چه ریختیه ؟! محاله !

به هر حال این پرونده ها برای پلیس و پیشبرد پرونده هم چندان بلا استفاده نبود و این تیتر و جوایز پلیس رو به مضنون جدیدی رسوند ! و اون کسی نیست جز پابلو پیکاسو ! پابلو هم مهاجر بود و هم با تمام آنچه لوپن از سارق در ذهنش تداعی کرده بود همخوانی داشت. از قضا در تفتیش منزل پیکاسو هم دو مجسمه از مجسمه های ایبریایی از متعلقات موزه ی لوور پیدا شد و پیکاسو هم نهایتاً به نقش خود در سرقت این تابلوها اعتراف کرد. او از این مجسمه ها اثری با نام دوشیزگان آوینیون در سال ۱۹۰۷ خلق کرده بود که از اولین آثار هنر مدرن محسوب می شد و از طرفی می شه به یکی از جملات مشهور او اشاره کرد که همواره می گفت : “ هنرمند بد کپی می کنه و هنرمند خوب سرقت ! “  احتمالاً دقیقاً منظورش همین بوده.

به هر حال آنچه اون روزها پلیس به دنبالش بود منالیزا بود و نه مجسمه ها و پیکاسو بعد از چند روز بازداشت نهایتاً آزاد شد.

حالا ماه ها از سرقت گذشته بود ، مردم و روزنامه ها حوصله شان سر رفته بود و سوژه های جدیدتری رو دنبال می کردن. سوژه هایی مثل غرق شدن کشتی تایتانیک در آپریل ۱۹۱۲ دیگه مراتب جذابتر از این آبروریزی فرانسه و پلیس و کارآگاهش بود . پس پرونده هم به حالت تعلیق دراومد. کارآگاه لوپن در ۱۹۱۳ بازنشسته شد و مجبور شد کار حرفه ای خودش رو به تلخترین شکل ممکن رک کنه ! همه تقریباً این زن و این اثر داوینچی رو از خاطر برده بودن که در دسامبر سال ۱۹۱۳ ، یعنی ۲۸ ماه بعد از سرقت ، یک دلال آثار هنری بنام آلفردو جرین ، در فلورانس ایتالیا نامه ای دریافت می کنه. نامه ای به زبان ایتالیایی و مبدأ اما فرانسه. نویسنده ی نامه خودش رو لئونارد وی ( برداشتی از لئوناردو داوینچی ) معرفی می کنه و مدعی می شه تابلوی منالیزا رو در اختیار داره و حاضره با تخفیف و به قیمت پانصدهزار لیر معادل نیم میلیون پوند امروز به آلفردو بفروشه. چرا آلفردو اما ؟ در نامه قید می شه که چون شما ایتالیایی هستید و این اثر باید به خونه خودش برگرده !

آلفردو کمی تأمل می کنه ، چرا که در همین مدت ۳ سال بیش از ۶ نسخه ی قلابی از این تابلو با روشهای مشابه در آمریکا بفروش رفته بوده. اما در نهایت با مدیر نسخه ی ایتالیایی موزه ی لوور اوفیتزی ، آقای جووانی پوجی برای تأیید اصالت کار تماس می گیره و با نویسنده ی نامه برای ۱۷ دسامبر در هتلی در فلورانس قرار ملاقات می گذاره. آنچه آلفردو و همراهش در هتل باهاش روبرو می شن خارج از چیزی بوده که انتظار داشتن. جوانی ژولیده و بخت برگشته و ظاهراً بی استعداد. باید این مشخصات براتون آشنا باشه. نیست ؟ درسته ! این شخصیت لئونارد وی کسی نیست جز وینچنزو پروجیا.

وینچنزو که برعکس آنچه شما انتظار دارید اصلاً آدم زرنگی نبوده خیلی راحت حاضر می شه تابلو رو برای مقایسه ی دقیقتر و تأیید اصالت به آقای رافائل بسپره تا با خود به موزه ی اوفیتزی ببره و در صورت تأیید اصالت مژدگانی برای او به هتل ارسال شه. و همون طور که می تونید پیش بینی کنید چیزی که نهایتاً در اتاقش رو می زنه ، مژدگانی نبوده و پلیس بوده. 

بیاید ۲ سال برگردیم عقب ، وقتی که کارآگاه لوپن جای خودش اون کارآگاه کودن رو برای بازپرسی و بازرسی به منزل وینچنزو می فرسته.  اتاقی ۱۲ متری که یک تخت داره ، یک میز و دو صندلی و یک تابلو به این قیمت. و چطور کارآگاه خنگ ما اون رو پیدا نکرده ؟ تابلو، زیر یک پارچه ی مخملی، روی میز بوده، همون میزی که روش وینچنزو از کارآگاه پذیرایی می کنه. خنده داره نه؟! ولی بیاید همه چیز رو گردن این کارآگاه بیچاره نندازیم. کارآگاه لوپن کافی بود تا اثر انگشت وینچنزو رو بگیره و با اثر انگشت روی شیشه تطابق بده. یا کافی بود عکسی از اون رو فقط به مسئول تأسیسات موزه نشون بده و بپرسه این همون چهره ایه که روی پله ها. دیده یا نه. و این پرونده می تونست خیلیییی زودتر و بدون رسوایی خودش و کشورش در کمتر از دو هفته بعد از سرقت بسته شه.

جالب اینجاست که این نقاشی طبق خواسته ی وینچنزو به مدت دو هفته در فلورانس ایتالیا به نمایش گذاشته می شه و بعد اما نهایتاً در تاریخ ۴ ژانویه ی ۱۹۱۴ به پاریس و موزه ی لوور بازگردانده می شه.

در آخر حکمی که برای وینچنزو صادر می شه ۱۲ ماه زندانه که جالب اینجاست فقط ۷ ماه اون رو می گذرونه. و این چهره ی بدبخت و بی سواد به چهره ای میهن پرست و قهرمان برای مردم ایتالیا مبدل می شه.

دو نکته ای که در انتها شاید جالب باشه بدونید ، اینه که با وجود اینکه امروزه سالانه نزدیک به ۴ میلیارد دلار ارزش دزدی آثار هنریه و این تجارت بعد از تجارت مواد مخدر و اسلحه ، سومین تجارت سیاه محسوب میشه ، آنچه وینچنزو در اون صبح دوشنبه به تنهایی و خودسرانه انجام داد،  کماکان بزرگترین سرقت هنری جهان محسوب می شه و این تابلو، یعنی منالیزا امروزه بیش از دو و نیم میلیارد دلار قیمت داره !

 

امیدواریم که از خوندن این بلاگ و این داستان لذت برده باشید ، شیطنتتون گل کرده باشه و بخواید مهارت دزدی خودتون و دوستاتون رو محک بزنید. پس پیشنهاد می کنیم حتما اتاق فرار OCEAN’S SIX از مجموعه ی اتاق فرار های اسکیپ کیوب رو تجربه کنید. 



منبع: مجموعه اتاق فرار اسکیپ کیوب 

anonymous بازدید : 66 دوشنبه 15 دی 1399 نظرات (0)


زبان کره‌ای،به زبانی پرطرفدار و محبوب در دنیا علی‌الخصوص بین جوون‌ها و نوجوون‌ها تبدیل شده. مخصوصا کره‌ی جنوبی تونسته با رشدی قابل تحسین فرصت‌های شغلی بسیاری رو فراهم کنه و بسیاری از افراد به همین دلیل به این کشور میرن و طبیعتا نیاز دارن که زبونشون رو یاد بگیرن. از دلایل دیگه‌ی این محبوبیت میشه به فیلم های جذاب و سریال های پرکشش و همینطور موسیقی کی-پاپ اشاره کرد که خیلی هارو به سمت یادگیری زبان کره‌ای کشوندن. در این مقاله چند تا از حقایق جالب درباره‌ی این زبان رو بهتون میگیم تا شاید شما هم ترغیب بشید و برید کره‌ای یاد بگیرید!


  • کره‌ای، زبانی منحصر بفرد



هرچند بعضی از زبان شناس‌ها معتقدن که کره‌ ای تو دسته‌ی زبان‌های "آلتائیک" قرار میگیره و یجورایی ریشه در زبان ترکی داره، ولی واقعیت اینه که اصلا اینطوری نیست و کره‌ای یک زبان کاملا منحصر بفرده و به هیچ گروه زبانی‌ای تو دنیا تعلق نداره.



  • تاثیر چینی بر کلمات کره‌ای


همونطور که گفتیم، کره‌ای به عنوان زبانی منحصر بفرد شناخته میشه، اما به خاطر سابقه‌ی تاریخی ای که در روابط کره‌ای ها و چینی‌ها وجود داره، بیش از ۶۰٪ از کلمات کره‌ای ریشه چینی دارن، البته گرامر زبان کره‌ای کاملا مستقل از زبان چینیه. از ۴۰٪ باقی مونده هم، ۳۵٪ از کلمات اصالت کره‌ای دارن و ۵٪ شون هم از زبان‌های مختلف دیگه گرفته شدن.



  • فعل همیشه آخر جمله میاد


در زبان کره‌ای هم مثل زبان فارسی خودمون، همیشه فعل رو آخر جمله قرار میدیم. تو زبانی مثل انگلیسی اول فاعل میاد، بعد فعل و در آخر مفعول قرار میگیره ولی کره‌ای اینجوریه که اول فاعل میاد، بعد مفعول میاد و در آخر فعل.



  • سیتسم‌های متفاوت برای شمارش 



در زبان کره ای دو دسته اعداد داریم ۱_ اعداد چینی کره ای۲_ اعداد بومی کره ای که کاربرد هر کدوم متفاوته


اعداد کره ای چینی برای شمردن پول،تاریخ،دقیقه و شماره تلفن و اعداد بیشتر از ۱۰۰  استفاده می شود


اعداد بومی یا اصیل کره ای برای گفتن ساعت و واحد شمارش استفاده می شود




  • گویش‌ها کره‌‌ی‌شمالی و جنوبی با هم فرق میکنن



مدت زیادی میشه که دو کشور شمالی و جنوبی از هم جدا شدن و روابط‌شون هم تیره و تاره! و به تبع این جدایی لغات، تلفظ‌ها و گرامر متفاوتی در این دو کشور رواج پیدا کردن!



  • هفت روش مختلف برای بیان احترام


مثل ژاپنی، کره‌ای هم سیستم پیچیده‌ای برای "گرامیداشت" افراد داره و بسته به فردی که بهش اشاره میشه، از کلمات و افعال متفاوتی استفاده میکنن تا دقیقا میزان احترامی که برای اون شخص قائلن رو بیان کنن.



  • سئول به معنی پایتخت


سئول پایتخت کره‌ی جنوبی با بیش از ۱۰ میلیون نفر جمعیته. در زبان کره‌ای سئول دقیقا  معنی  پایتخت رو میده! خلاصه که در انتخاب اسم واسه پایتختشون خیلی دقیق و صریح عمل کردن!



  • کره‌ای تا قرن ۱۵ام الفبا نداشت!


زبان کره‌ای قدمتی ۱۰۰۰ ساله داره اما، الفبای این زبان تا قرن ۱۵ میلادی شکل نگرفته بود و قبل از اون کره‌ای ها از کاراکترای چینی برای نوشتن استفاده میکردن.



  • داستان "چاقوی سوئیسی" در کره‌ای چیه؟


تو سریال آمریکایی "مک گایور" یه مامور مخفی هست که همیشه یه چاقوی سوئیسی همراهشه، این قضیه تو کره‌‌ی جنوبی حسابی ریشه دار شد، به طوریکه به چاقوی سوئیسی تو این زبان میگن "maekgaibeo-kal" !هرچند که  kal یک کلمه‌ی اصیل در زبان کره‌ایه، ولی "مک گایبو" دقیقا اسم شخصیت اصلیه سریاله!





anonymous بازدید : 101 دوشنبه 15 دی 1399 نظرات (0)

این هفته میخوایم شما رو با مفهوم پوکر فیس ( Poker Face ) آشنا کنیم.مفهوم اصلی پوکر فیس در یک جمله ی کوتاه یعنی اینکه آنچه چهره ات و رفتار فیزیکی جدا از خواسته ی تو به مخاطبت نشون می ده . اونچه تو به زبون نمیاری اما، چهره ات مطرح می کنه. یا حتی بیشتر ، اونچه تو دروغ میگی و چهره ات دروغت رو لو می ده و عکسش رو نمایش می ده.

  می دونیم اگر این کلمه رو سرچ کنید تا ۲ صفحه از سرچ گوگل ت,k فقط لینک های مرتبط با خواننده ی مشهور آمریکایی با عینک درشتش لیدی گاگا خواهد بود. اما باور کنید این عبارت و مفهومش خیلی بیشتر از این حرفها می ارزه و میخوایم بهتون بگیم حتی از بابت مادی هم تا حالا خیلی بیشتر از لیدی گاگا و آهنگ و کنسرت هاa پول جابجا کرده ! تو این بلاگ شمارو به طور کامل با این مفهوم آشنا می‌کنیم. 

 

اما چرا اسمش پوکر فیسه ؟ چون شاید اولین جایی که خیلی واضح تر ازش استفاده شده ، در بازی پوکر باشه. اگر با بازی پوکر آشنایی ندارید خیلی کوتاه معرفیش می کنیم. بازی پوکر یک بازی قمار با ورق پاسور که در بازی، ورق خوب داشتن خیلی لازمه و همین باعث می شه آدمها مدام در حال بلاف زدن در بازی باشن. اگر ورقشون بده سعی کنن طوری جلوه بدن که ورقشون خوبه و بالعکس حتی ورقشون خوبه سعی کنن نشون ندن چه اندازه ورق شون خوبه تا شانس بردشون رو بیشتر کنن. خیلی سخته واقعاً این بازی رو در دو خط معرفی کرد. اما در همین اندازه بدونید برای بلاگ ما کافیه. کافیه یک نگاه به شرکت کننده های حرفه ایشون بندازید. اصولاً یا عینک آفتابی به چشم دارن. یا کلاهی سرشونه که چشماشون رو می پوشونه و یا حتی شالگردن دارن که نبض گردنشون رو بپوشونه ! اینا همشون نشونه هایی هستن که حریف میتونه باهاش دستتون رو بخونه ! حتی در این بازی برای شرکت کننده هاش یک سری حرکات مشخص هست که در طول بازی وقتی در انتظار حرکت حریف هستن، با مهره های ژتون شون انجام میدن تا در ناخودآگاهشون مرتکب حرکت اشتباهی نشن و دستشون لو نره.

پس با این اوصاف اولین برداشت هایی که از پوکر فیس صورت گرفته در این اندازه بوده که کی نسبت به دیگری ورق بهتر و یا بدتری داشته و همین خودش خیلیییییی بیشتر از خواننده ای که ازش صحبت شد پول جابجا کرده. اما پوکر فیس خیلی چیزهای دیگری رو نشون می ده و خیلی جاهای دیگه استفاده میشه. شما میتونید تشخیص بدید کی، کیو دوست داره. از کی یا از چه غذایی بدش میاد. اینکه طرفتون واقعا از اتفاق و یا شنیده ای از ته دل میخنده یا صرفاً حفظ ظاهر می کنه. اینکه طرف مقابل تا چه اندازه عصبانیه ، آیا فقط عصبانیه یا امکان داره بزودی به خودش یا به اطرافیانش آسیب بزنه ؟ و خلاصه اینکه هر حرفی که از طرفی زده می شه می تونید قضاوت کنید که راسته یا دروغه ؟

برای مثال در فرودگاه ها و یا دیگر اماکن عمومی که حفظ امنیت درش خیلی مهمه، اصولاً نیروهای امنیتی از آموزش های کلی چهره شناسی و پوکرفیس بهره مند هستن و ازش استفاده می کنن. به همین جهت پیشنهاد می کنم ، سعی کنید وقتی در فرودگاه هستید، بخصوص فرودگاه های بین المللی ، حتی اگر بدترین پیغام یا خبر رو در موبایلتون می خونید ، خونسردی خودتون رو حفظ کنید، وگرنه شاید باعث شه از تک تک گیت ها با حداکثر و انواع بازرسی های بدنی روبرو بشید. باور کنید بازرسی های بدنی کاملا بر اساس سلیقه ی مأمور روبروتونه. یا از چهره تون خوشش نمیاد. یا متأسفانه از نژادتون خوشش نمیاد و اگر نه حتماً یک استرسی، دلواپسی، ترس و یا خشمی در چهره تون دیده.

ما اینجا قصد داریم چند نمونه برای شما مثال بزنیم تا در کل با این مفهوم بیشتر آشنا شید. کتاب و مقاله در این رابطه زیاده. اما به نظرم خیلی سخت نگیرید. اگر میخواید بیشتر بدونید ، پیشنهاد می کنیم سریال LIE TO ME رو تماشا کنید. هم سرگرم کننده است و هم خوب تا اندازه ای آموزنده. برگردیم به مثال ها . مواردی که براتون کوتاه اشاره می کنیم نشانه های دروغ گفتنه. دروغ گفتن ، در این مفهوم رنگ نداره. دروغ یعنی هر زمانی که شما جدا از بخش حافظه ی خود ، از خلاقیتتون استفاده کنید. اینکه دروغ چه اندازه بزرگ یا کوچیک باشه خیلی در اینکه که شما سامانه ی عصبی خودمختار رو فعال میکنید تاثیری نداره و این سامانه همون سامانه ایه که قراره شما رو به مخاطبتون بفروشه ! پس مواظبش باشید.

 

  • دست به گردن و یا پشت سر زدن

  • دست به دهان زدن ( به خصوص وقتی فرد دو گوشه ی لب را فشار میدهد یعنی خود از کرده ی خود احساس پشیمانی می کند )

  • دست و یا خارش بینی

  • اگر فرد نشسته باشد ، شروع به جابجا کردن پاهای خود می کند ، گویی از شرایطی که درش قرار گرفته است راضی نیست.

  • اگر فرد ایستاده است ، صافتر و کشیده تر می ایستد

  • پلک زدن فرد کاهش میابد

  • شانه ی فرد ناخودآگاه جهش و تکان خواهد داشت

  • و ...

 

حتی روش های رایج دیگری هم هست که استفاده می شود، البته در بازجویی ، وگرنه در مکالمات روزانه لزومی ندارد شما تا این اندازه فرد رو به چالش بکشید که مطمئن شید دروغ یا راست می شنوید. اینکه برای مثال شما می توانید ابتدا از فرد سؤالی ساده بپرسید که مطمئن هستید برای پاسخگویی به حافظه ی خود رجوع می کند ، مثل اینکه دیشب شام چی خورده؟ فرد برای پاسخ لحظه ای از شما نگاهش را برداشته و به جهتی ( راست یا چپ ) خیره می شود و پاسخ شما را می دهد. شما دریچه ی نگاه و نیمکره ی کاربردی برای حافظه را شناسایی کردید و حالا می توانید از همان مخاطبتان سؤال مدنظرتون رو بپرسید. نگاه به جهت یکسان برابر با راستی و نگاه به خلاف جهت یعنی فرد در پاسخ از حافظه ی خود استفاده ای نداشته است ! آنچه دروغ شاید تلقی شود. هنوز باور ندارید ؟ کاری نداره ، بیاید این آزمایش رو امتحان کنید. از همان دوستی که در رابطه با شام ازش سؤال کردین بخواهید سؤال یکسان دیگری بابت ناهار روز گذشته رو بدون نگاه کردن به جهت خاطره و حافظه به شما پاسخ دهد. یا موفق نمی شود و یا کلللییی زمان می برد.

 

این موارد در چهره ی شما و اندام شما خلاصه نمی شود و حتی به گام صدای شما هم می رسد. شما از روی صرفاً صدای یک فرد می توانید تشخیص دهید دروغ می گوید و یا نه و جذابیت صدا این است که خیلی اوقات مشخص می کند فرد کدام عبارت را حتی دقیقاً دروغ گفته است.

 

در آخر این موضوعات همه تئوریست. شاید در بسیاری موارد جواب دهد، اما حتماً مثال نقض هم کم ندارد. به هر جهت خیلی سعی نکنید دروغ های اطرافیانتون رو کشف کنید چون بیشتر از هر کسی خودتون اذیت خواهید شد. چرا که خیلی ها عادت به حداقل اغراق در گفته هاشون دارن و قصدشون شاید صرفاً جذاب کردن آنچه مطرح می کنن برای شما باشه. پس سخت نگیرید و هرگز در زندگی روزمره ازش بهره نبرید !

 

بگذریم ! همه اینها رو گفتیم که بگیم اونچه در اتاق فرار BLOW YOUR CANDLES از مجموعه اتاق فرار اسکیپ کیوب مطرحه اتفاقاً تشخیص دروغ در بازجویی های ۴ مضنون داستانه ! البته شما قرار نیست به این مهارت مسلط باشید و کافیه به تناقض در داده هایی که بدست آوردید و از بازجویی ها می شنوید دقت کنید. فراموش نکنید تمام مضنونین دروغ می گن. شما غیر از دروغ باید تشخیص بدید کدام دروغ مهمتر و گویای معمای قتل پرونده است ! حالا این وسط اگر در صدا و گام صداها هم تونستید مهارتی کسب کنید هم که چه بهتر ! منتظرتون هستیم !

 

 

 



anonymous بازدید : 66 شنبه 13 دی 1399 نظرات (0)

بعضی وقتا آدم دلش میخواد از زندگی روزمره و تکراریش برای چند ساعتم که شده دور بشه و یه تجربه‌ی جدید و متفاوت داشته باشه، این تجربه میتونه یه بازی خفن و هیجان انگیز باشه که یه ذره هم بترسونتمون و از حال و هوای همیشگی درمون بیاره! اتاق فرار یه گزینه‌ی خیلی خوب واسه اینجور موقع‌هاست، ترسناک بودن، هیجان انگیز بودن و معماهای سخت و پیجیده، همه‌ی چیزایین که اتاق فرار بهمون میده. تو این مقاله نگاهی داریم به معرفی ترسناک ترین و هیجان انگیزترین اتاق فراهای قاره آمریکا.

 

‌ اتاق فرار زیرزمین


آمریکا، ایالت کالیفرنیا، لس آنجلس

توی این اتاق فرارِ فوق ترسناک، شما توسط ادوارد تَندی اسیر شدید. ادوارد فردی‌ست نابغه و عشق معما، که خب ذائقه‌اش با بقیه کمی متفاوته! نه تنها معتقده که سبزیجات نمی تونه جای گوشت رو در رژیم غذایی بگیره، بلکه طعم گوشت آدمیزاد رو هم به هر گوشت دیگه‌ای ترجیح می ده. این دوست خوش خوراکمون یک عقیده و منطق ساده  دیگه هم داره. خیلی ساده است، به عقیده ادوارد آدم های کم هوش لایق زندگی نیستن! پس با طرح معماهای پیچیده هم آدمها رو الک می کنه و  هم سرگرمی آشپزی‌اش رو دنبال می کنه. شما 45 دقیقه وقت دارین تا معماهای آقای تَندی رو حل کنید و از این مخمصه جون سالم بدر ببرید… اگر موفق بشین که شما رو به خیر و ادوارد رو به سلامت!! اگه نه… خب، فکر می کنید با چه سسی قراره سرو بشید؟

 

  

 

تسخیر نوریکو

 

کانادا، انتاریو، تورنتو

 

اگه اهل فیلم ترسناک باشید حتما میدونید که ژاپنی‌ها سابقه خوبی توی فیلم‌های ترسناک دارن و خیلی از فیلم‎های ترسناک مطرحِ هالیوود در نهایت یک کپی از یک فیلم یا اثر ژاپنیه. اتاق فرار "تسخیر نوریکو" هم با همین حال و هوا ساخته شده. داستان دختر نوجوانی که پدرش مانع رسیدن او و عشقش به هم می‌شه، تصمیم به خودکشی می‌گیره و روحش کل خانواده رو از زندگی ساقط میکنه! این اتاق فرار از دیزاین بسیار قوی و ترسناکی بهره‌منده و دکور سنگین فضای بازی به تنهایی شمارو در بازی شوکه خواهد کرد. برای مثال پلکانی که به طبقه دوم میره و کاملا توی تاریکی فرو میره، بالا رفتن ازش دل شیر میخواد!! فضای تاریک، صداهای ترسناک و یک روح سرگردان دل شکسته کافیه تا تمام شرکت کننده‌های این اتاق فرار رو از ترس سکته بده.

 

  

 

اتاق 479

 

آمریکا، ایالت نیویورک، نیویورک

 

بزرگترین اشتباه زندگی شما وارد شدن به این خوابگاه متروکه است. منظورمون فقط بازی نیست! کلا! تجربه‌ی این اتاق فرار و امتحان کردنش واقعا اشتباهه! واقعا ترسناکه و روی روح و روان و زندگیتون قطعا تأثیر منفی میگذاره! داستان اما از این قراره که با وجود اینکه چندین ساله درِ این خوابگاه تخته شده، ولی همیشه صدای گریه و ناله‌ای از داخل به گوش میرسه. به محض ورود شما به این ساختمونِ خرابه، در پشت سر شما با یک صدای قیریییییژ خاص و به یاد ماندنی بسته میشه، و از حالا هرچی جلوتر برید قراره مرز بین واقعیت و توهم براتون کمرنگ تر بشه.

 

 

اتاق فرار تیمارستان

 

آمریکا، ایالت کانِتیکت، اورَنج

 

دکتر دیوانه در کمین شماست!

شایعه شده که مریض‌های سابق یه تیمارستان متروکه در بوستون، که همشون مردن، تحت آزمایش‌های غیر انسانی دکتر بوردن بوده‌اند. شش کارآگاه برای تحقیق درمورد همین مسئله وارد این تیمارستان میشن و همگی ناپدید میشن. بعد از این اتفاق شما و دوستان کارآگاهتون متوجه رفت و آمد دکتر بوردن به ساختمون میشین. یعنی این دکتر دیوانه با این همه آدم چیکار کرده؟؟ سعی کنین قبل از برگشتن دکتر به تیمارستان افراد گم شده رو پیدا کنین و راز این محل کابوس‌وار رو حل کنین!!

 

 

 

اتاق جادوی سیاه

آمریکا، ایالت کالیفرنیا، آناهِیم

باید گفت اتاق فرار جادوی سیاه بیشتر از اینکه شبیه به یک اتاق فرار باشه، شاید شبیه به یک فیلم ترسناکه، و شما هم از قضا بازیگرهای این فیلم هستید. در همان ابتدا و زمان ورود به اتاق بر اساس تیپ شخصیتی، شما و دوستانتون هر یک  نقشی به عهده میگیرید، کارآگاه، بچه خرخون، یاغی و یا … . معماها هم به دو شکل تقسیم می شوند، یک سری رو گروهی حل میکنید، و اما سری دیگر رو باید یک شخص معین به تنهایی وارد عمل بشه. اینجا دقیقا همون جایی است که قراره حسابی بترسید. وقتی خودتون رو جدا از دوستانتون اما نه کاملا تنها، که کنار یک جادوگر سیاه می‌یابید.

 

 

 

امیدواریم که حال و هوای این اتاق‌های فرار رو دوست داشته باشید و اسم و جاشون تو خاطرتون بمونه که اگر قسمت شد (هم کرونا تموم شه و هم بتونید ویزاهای مربوطه رو بگیرید)، بتونید حتما بهشون سر بزنید و ترس و آدرنالین اون‌ها رو از نزدیک تجربه کنید.

اما باید اضافه کنیم که خواهشا دقت داشته باشید، هرچند ترس، هر چه بیشترش جذابتره! اما تجربه بازیتون هرچه قراره ترسناکتر باشه، می‌بایست از استانداردهای ایمنی و اخلاقی بیشتری هم برخوردار باشه.  

ایجاد ترس به هر قیمتی منطقی نیست. مثال ساده اینکه ما یک مار بوا رو بگذاریم تو اتاق در انتظار شرکت کننده. جدا از اینکه این کار مصداق حیوان آزاریست و ممنوعه، ولی خب بله! واقعا ترسناکه! چون واقعا میتونه استخونتون رو خورد کنه! ترس باید کنترل شده، مهار شده و در چهارچوب قوانین و استانداردهای تعریف شده باشه.

پس همواره دقت داشته باشید که به قیمت تجربه ترس، اجازه ندهید امنیت جانی شما به خطر بیفتد و یا به حقوق شخصی شما تعرض شود.




anonymous بازدید : 61 چهارشنبه 10 دی 1399 نظرات (0)

ویولون 

 

 روایت‌های زیادی از اختراع این ساز وجود دارد، برخی معتقدند که ویولون، نمونه‌ی کامل شده‌ی ساز "رباب" است و برخی دیگر براین باورند که ویولون از کشورهای عربی به اروپا برده شده است. این ساز ایتالیایی کوچکترین عضو خانواده‌ی سازهای زهی-آرشه‌ای است که تاریخچه‌‌اش به قرن نهم میلادی بازمیگردد. از اولین سازندگان این سازرا "گاسپارو برتولوتی" می‌دانند که بعضی براین باورند مخترع ویولون نیز بوده است. از اولین نمونه‌ی ویولون که برتولوتی ساخته، سه سده میگذرد اما کسی نتوانسته در ساختار ویولونی که او ساخته تغییری ایجاد کند و یا حتی از رموز کاری او سر در بیاورد. در این مقاله نگاهی داشتیم به ساختار و خاستگاه این ساز. 

 

ساختار ویولون 

 

ویولون 58 قطعه مختلف دارد و وزن آن حدود 400 گرم می‌باشد. 

 

آرشه:

 

ترکه‌ای چوبی که رشته‌های موی اسب و طول آن کشیده و در دو سرش ثابت شده است. 

 

 

جعبه طنینی:

 

جعبه طنینی یا رزونانس از سه بخش صفحه رویی، صفحه زیرین و زوارهای دور تشکیل شده است. 

 

 

دسته یا گردن:

 

از چوب آبنوس ساخته شده و محل قرار گرفتن انگشت‌های نوازنده است. انتهای دسته به جعبه کوچکی که جعبه کوک نام دارد ختم شده که سیم‌‌‌ها درونش و به دور گوشی‌های کوک پیچیده می‌شوند. 

 

خرک: 

 

پلی‌ست میان سیم‌ها و جعبه طنینی. نقش خرک تقسیم راه سیم‌ها و نگه‌ داشتن‌شان در ارتفاعی خاص برای عبور از روی جعبه طنینی و انتقال ارتعاش آن‌ها به درون جعبه را بر عهده دارد.

 

 

گریف:

 

جنس گریف از آبنوس بوده و در طول دسته قرار گرفته شده است. گریف بخشی از ساز است که نوازنده با انگشت خود سیم را به آن چسبانده، طول سیم‌ها را کوتاه می‌کند و نت های مختلف را می‌نوازد. 

 

 

سیم‌ گیر:

 

سیم گیر از آبنوس، باکسوود و یا رزوود ساخته شده است. این قسمت  در فاصله اندکی از خرک تا آخر تنه ویولون کشیده می‌شود. سیم گیر با زهی که از جنس نایلون ساخته شده است، به دکمه‌ای که در پایین جدار تعبیه شده وصل می‌گردد. 

 

 

زه: 

 

سیم زه از رشته‌های بلند ساییده شده در ضخامت‌های بسیار دقیق و با میزان کشش‌های مختلفی ساخته می‌شوند.  

 

 


anonymous بازدید : 207 چهارشنبه 10 دی 1399 نظرات (0)



تو این وبلاگ  قصد داریم که بهتون یه سریال خفن و تماشایی رو معرفی کنیم، سریالی که ازش صحبت می شه اسمش هست HOMELAND  ، شاید معنی این واژه به تنهایی زادگاه یا وطن باشه ، اما در واقع این سریال بیشتر به مجموعه ی امنیتی کشور و HOMELAND SECURITY  کشور آمریکا مرتبط می شه و کل داستان هر ۸ فصل سریال در رابطه با سیستم CIA  و اعضای این گروهه. هر فصل یک پرونده ی امنیتی در کشور و یا روابط بین الملل کشور رو دنبال می کنه و حتی الامکان در هر فصل، قبل از اینکه پرونده ی جدیدی باز شه ، قبلی تکلیفش معلوم میشه.

سریالی که قطعاً می شه گفت اگر می شناسیدش و دوستش دارید ، مطمئناً سناریوی LOS SANTOS ما رو هم خواهید پسندید و بالعکس ! اگر این سناریو رو بازی کردید و دوست داشتید، حتماً ازین سریال هم خوشتون میاد !


چیزی که در این سریال بسیار جذابه ، اینه که در عین حال که سازنده تلاش داره اعضای CIA  رو افرادی بقول خودمون شهیدپرور نمایش بده ، از طرفی خواسته یا ناخواسته در هر فصل آنچه بارزتر از هر چیزی نمایش داده می شه ، سیاست های خارجی پلید و خودخواهانه ایست که دولت های مختلف آمریکا پیش گرفتن و دلیل اول و آخر هر دردسر داخلی و بین المللی ، خود سیاست های آمریکا تلقی می شه.

چیز جالب دیگه ای که برای ما ایرانی ها بخصوص میتونه بیشتر به چشم بیاد ، تصویری است که سریال از سفارت های آمریکا در کشورهای مختلف نمایش می ده. از انگلیس بگیرید تا عراق. آنچه واقعا به تصویر خود سریال از سفارت خانه ها می بینید به هر چیزی شبیه هست جز سفارت خونه. پر از اتاق های مانیتورینگ و جاسوسی و مملو از نیروهای CIA . واضحتر بهتون بگم ، شما به واقع با لانه های جاسوسی جورواجور آمریکا در اقصی نقاط دنیا روبرو می شید و کمی این لفظ رو که نظام ایران مدام از اون استفاده می کنه ، با تصویر روشنتری می پذیرید.

در این سریال یک بازیگر ایرانی هم حضور داره به اسم نازنین بنیادی که اتفاقاً نقش یک ایرانی مهاجر رو بازی می کنه که نهایتاً به سیستم جاسوسی CIA  پیوسته. او هنوز در لحظاتی از سریال خودش رو وابسته و پایبند به کشورش می دونه و دلیل مهاجرتش رو صرفاً حجاب اجباری اعلام می کنه. خیلی کوتاه اشاره کنیم که اگر از بازی این بازیگر خوشتون اومده، حتما سریال Counterpart  رو ببینید . اونجا خیلی پررنگ تر ایفای نقش می کنه.

خلاصه که این سریال HOMELAND  سریال باحالیه و از اون جایی که نصف سیاست های خارجی آمریکا ، درگیری هاش با ایرانه ، مدام با زاویه دید های مختلف دوستامون با ایران و ایرانی ها روبرو می شید و برای ما ایرانی ها سریال شاید بامزه تر جلوه کنه. اینکه می تونید در عین تماشای سریال قضاوت هم بکنید که کجاش رو درست می گن یا کجاش رو اغراق می کنن.

 

حالا چرا از این سریال براتون گفتیم. چون اگر این سریال رو دیده باشید ، و از قضا اتاق فرار LOS SANTOS  مجموعه اسکیپ کیوب رو هم تجربه کرده باشید ، با بسیاری المان های مشابه روبرو می شید. برای مثال اولین چیزی که به چشمتون میاد ، شخصیت سارجنت نیکولاس برادی و خانواده خواهد بود و هر چه. در داستان ما جلوتر می رید ، المان های آشناتری می بینید.

بله ! ما در ساخت سناریوی LOS SANTOS  ، جدا از اسمی که از بازی مشهور GTA  برداشتیم ( بعداً حتما ازش براتون می گیم ) ، محتوای سناریو ، حال و هواش رو و مهره هاش رو از سریال HOMELAND  ایده گرفتیم. برای مثال به این فک کردیم که فصل ۹ این سریال با وجود گلهایی که ترامپ کاشته ، می تونه کاملاً به حفظ امنیت شخصی رئیس جمهوری برگرده و شاید انتخابات دور دوم برای ترامپ، بازه ی زمانی مناسبی باشه. اما مطمئن باشید فکر اینجا رو کردیم که اگر شرکت کننده قبلا سریال رو دیده باشه ، با یک نگاه نتونه برآورد کنه نیکولاس برادی شخصیت مثبت داستانه یا منفی ( می بینید که همون اندازه دقت داریم که اگر سریال رو ندیدید و این بلاگ رو مطالعه می کنید، چیزی براتون اسپویل نشه. ). پس اینکه این سریال رو تماشا کرده باشید یا نکرده باشید ، به هیچ شکل بطور مستقیم در حل پرونده ی LOS SANTOS بکارتون نخواهد اومد. شاید صرفاً به باز بودن دیدتون کمک کنه.همین.

 

خیلی کوتاه اشاره کنیم که این داستان از اتاق فرار مجموعه ی اسکیپ کیوب به دور دوم انتخابات ترامپ اشاره داره و اینکه گروه تروریستی داعش قصد داره حرکتی انتقام جویانه نسبت به شخص ترامپ در کشور آمریکا رو انجام بده. آنچه پوستر این سناریو هم بازگو می کنه دقیقا و نه بیشتر گویای همین مسأله است. اسکیپ کیوب کلی عضو داره. و هر عضو اعتقاد و نظر سیاسی و غیر سیاسی خودش رو داره که هیچ کدوم هم قصد ندارن دیدگاه های خودشون رو در اسکیپ کیوب و خطاب به شما مشتری های عزیز ابراز کنن. نگم براتون که ما سر این پوستر چقدر داستان داشتیم که ترامپ خوب است یا بد. آمریکا خوب است یا بد.

بگذریم ! پس اگر تا الآن هنوز اتاق فرار LOS SANTOS  از اسکیپ کیوب رو بازی نکردید ، عجله کنید ! یک تیم خوب و مسلط و درست درمون ببندید که از الان بهتون بگم خیلییییی سخته ! 


تعداد صفحات : 76

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 760
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 25
  • بازدید امروز : 32
  • باردید دیروز : 26
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 205
  • بازدید ماه : 796
  • بازدید سال : 10,878
  • بازدید کلی : 88,080